mardi 11 octobre 2011

پدیده ای بنام سیاوش اوستا نفوذ در اندیشه ها و افراد نوپردازی ها و نو آوریها خلاقیتهای فراگیر و خردگرا رقابتها و حسادتها پیرامون فردی که از پائین ترین منطقه زیستی مشهد برخاست و چهره ای چهانی و نوپرداز و تحول آفرین شد بی آنکه بدانیم بسیاری از افکار و اندیشه های متداول طی سی سال گذشته توسط او ابداع و رایج و مردمی شده است




پدیده ای بنام سیاوش اوستا
نفوذ در اندیشه ها و افراد
نوپردازی ها و نو آوریها
خلاقیتهای فراگیر و خردگرا
رقابتها و حسادتها پیرامون فردی که از پائین ترین منطقه زیستی مشهد برخاست و چهره ای چهانی و نوپرداز و تحول آفرین شد
بی آنکه بدانیم بسیاری از افکار و اندیشه های متداول طی سی سال گذشته توسط او ابداع و  رایج و مردمی شده است
Farah Gonabadi

از همان روزهای نخست انقلاب که نشریه ارشاد را منتشر میکرد همه میگفتند که به تنهائی همه کارها را انجام میدهد و تا به امروز تلاشهای چشمگیر و پر سر و صدا و جنجالی او هرگز یک سازمان و یا حزب و تشکیلات موجود در روی صحنه وابسته به او به چشم نخورده است. هر چند تلاشهای او فراتر از تلاشها و قدرت یک دولت بوده است.
نفوذ و تأثیرگذاری بر افراد
سیاوش اوستا اوستا از نادر کسانی بوده که کمتر با توپ رقیب و دشمن بازی کرده است، بلکه او همیشه توپ در بازی انداخته است. از همان روزهای نخست جایگزین شدن نظام اسلامی بجای سیستم پادشاهی، وی نقش تعیین کننده ای در تصمیم گیریهای شخصیتهای برجسته کشور داشت. 
استاد محمدتقی شریعتی، استاد علی تهرانی، آیت الله کاظم مرعشی، آیت الله حسن قمی، آیت الله لاهوتی و ... 
چنانچه در همان سی سال پیش شایع بود که اکثر اعلامیه های تند استاد محمدتقی شریعتی و یا استاد علی تهرانی را یا سیاوش اوستا مینوشته  و یا به تحریک و تشویق او نوشته میشد.  
وی نخستین و آخرین سخنرانی نوه خمینی را در مسجد گوهرشاد مشهد نیز سازمان داد که در همان سالها حسین خمینی بعنوان نوه امام، نخستین کسی بود که از عملکرد رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران انتقاد کرد. 
در راستای برگزاری سخنرانیهای بزرگ در استادیوم ورزشی مهران مشهد، مسجد گوهرشاد و سالن کانون نشر حقایق اسلامی، سیاوش اوستا اجتماعات چندهزار نفره ای را با دکتر حبیب الله پیمان، مجتهد شبستری، حسن لاهوتی، حسین خمینی، استاد شریعتی، استاد تهرانی و طاهر احمد زاده، در هنگامه ایکه بیست و یک سال داشت سازمان داد. 
 آخرین این برنامه ها در سال ۱۳۵۹ بود که سه در سالن کانون نشر حقایق در کوچه مخابرات مشهد [در چهار قدمی دفتر شقایق] با حضور استاد شریعتی، استاد تهرانی و طاهر احمدزاده را سازماندهی کرده بود که آیت الله خامنه ای از تهران به مشهد آمده و طی یک سخنرانی در مسجد گوهرشاد مشهد مردم را تشویق به حمله به سخنرانیها در کانون نشر حقایق کرد و حزب اللهی ها با هجوم به سالن و شکستن کلیه صندلیها و دستگاههای صوتی و تصویری مانع سخنرانی استاد شریعتی شدند. 
در پی این هجوم سیاوش اوستا طی تسلیم شکایتی به دادگاه مشهد از آقایان عباس واعظ طبسی و سید علی خامنه ای شکایت کرده و حدود دویست و بیست نفر در دادگاه حاضر شده و به نفع ادعاهای سیاوش اوستا شهادت دادند که خانم بدری حسینی خامنه ای خواهر آیت الله خامنه ای که بعدها به عراق پناهنده شد و اینک در ایران زندگی میکند نیز در میان گواهان بر علیه آقایان طبسی و خامنه ای بود. 
بعدها در بازجوئیها و یا گفتگوهائی هائی که با استاد شریعتی و استاد علی تهرانی شده بود، روی تأثیر گذار بودن سیاوش اوستا در تصمیماتشان و عیب جوئی و نقد نظام اسلامی تأکید شده بود.    
نشریه ارشاد به پاسخوری سیاوش اوستا نیز که از فردای بیست و دوم بهمن ماه کار خود را آغاز کرده بود، در کمتر از یکسال پس از انتشار توسط دادستانی انقلاب توقیف شد و این نخستین روزنامه ای بود که در جمهوری اسلامی توقیف میشد.
چند هفته پس از پیروزی انقلاب، سیاوش اوستا بهمراه چهل نفر با یک اتوبوس از مشهد به قم برای دیدن خمینی رفت و کتاب اسلام منهای روحانیت را در همین دیدار شخصا به آقای خمینی داد. آیت الله کاظم مرعشی و دهها نفر از جوانانی که امروزه یا کشته شده اند و یا مصدر مشاغل بالائی در نظام هستند در میان این افراد بودند.
در این دیدار سیاوش اوستا بر خلاف میل سید احمد خمینی که مدعی بود پدرش خواب است، به اندرونی خمینی رفته و وی را در برابر اتوبوس از مشهد آمده حاضر نموده  و همانجا از اسلام منهای روحانیت نیز سخن گفت.
فردای آنروز آقای خمینی طی یک سخنرانی در فیضیه قم به نظریه اسلام منهای روحانیت حمله کرده و برای نخستین بار با دفاع از مجلسی ها و نقد ملیون و مصدق، مبلغان اسلام منهای روحانیت را یا منحرف و یا نادان دانسته و گفت اگر از اسلام روحانیت را بگیریم هیچ از آن باقی نخواهد ماند. 
در همان هنگامه بود که سیاوش اوستا به این نتیجه رسید تا نظریه اعتراض آرام به اسلام را با شعار پروتستانیزم بدهد، هر چند علی شریعتی با طرح پروتستانیزم اسلامی هدفش دفاع از نوعی اسلام سیاسی ولایت فقیه گونه بود، اما سیاوش اوستا کلا اسلام سیاسی و سیاسی کردن دین را رد کرده و پروتستانیزم را اعتراض به اسلام سیاسی دانست! 
در بامداد هفتم تیرماه ۱۳۶۰ که حزب جمهوری اسلامی منفجر شده بود، سیاوش اوستا شهر مشهد را دعوت به تعطیل عمومی کرد و با گرفتن دستخط آیت الله حسن قمی و توافق شهردار وقت آقای حسینی مهر و فروشگاههای بزرگ شهر، مشهد را به اعتصاب عمومی کشانده و مردم از چهارراه خسروی به سوی میدان شهدا بعنوان اعتراض به انحصارطلبی های روحانیت تظاهرات کردند، اما پس از چند ساعت در پی رعب و وحشت آفرینی یک گروه موتورسوار که روی مغازه های بسته شهر مینوشتند «مرگ بر ضد ولایت فقیه» توانستند دریای انسانهای معترض را پراکنده کنند و دکانداران شهر نیز از ترس غات دکانهایشان، مغازه های خود را باز کردند. 
از فردای آنروز که جو پلیسی [پاسداری] شدیدی در مشهد و کل ایران برقرار شده بود، سیاوش اوستا به زندگی مخفی روی آورد. 
پاسداران و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی به دفتر شقایق که به ارشاد تغییر نام یافته و هتل قدس، و خانه سیاوش اوستا در مشهد حمله کرده و ... 
در  .... خرداد ماه ۱۳۶۱ طی یک برنامه سازماندهی شده توسط موسوی قوچانی مسئول نظامی کمیته مشهد، پدر سیاوش اوستا کشته شد. 
نفوذ و تأثیرگذاری سیاوش اوستا بر روی شخصیتهای ایرانی از کادر میهنی او خارج شده بود و در پی خارج شدن وی از ایران در دیگر نقاط جهان در راستای منافع ملی، تاریخی و فرهنگی ایران دنبال شد. 
وی از هنگامه استقرار در پاریس در مرحله نخست به معرفی فرهنگ و اندیشه و تمدن ایران پرداخته و با گرامیداشت جشنهای ایرانی که توسط نظام اسلامی به فراموشی سپرده شده بود، تلاشهایش را در پاریس دنبال کرد و هر سال دهها جشن و فستیوال هنری برگزار میکرد. همزمان از سال ۱۹۸۵ نخستین رادیوی مستقل پارسی زبان را بنام آوای ایران و یا خورشید شرق سازمان داد که برنامه های کوتاه هفتگی این رادیو نقش مهم و اساسی را در راستای خردورزی کشاندن ایرانیان مقیم پاریس داشت.    
با در نظر داشتن اینکه در سالهای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ پاریس اقامتگاه و یا پل تمامی کسانی بود که از ایران خارج میشدند. بدین طرح اندیشه های باستانگرائی، خردگرا و لائیک سیاوش اوستا، مسیر فکری بسیاری را دیگرگون کرد. بگونه ایکه حتی یکی دو روحانی مقیم پاریس که یادگاران دوران محمدرضاشاه بودند نیز برگزاری مراسم مذهبی را کنار گذاشتند که پرداختن به این مسئله مجالی دیگر میخواهد.
پس از انتشار کتاب از میترا تا محمد که در آن سیاوش اوستا تلاش کرده بود تا اندیشه ها و فلسفه های خردگرای ایرانی  تا ورود خصمانه اسلام به ایران را ترسیم کند، کتاب دینداری و خردگرائی را منتشر کرد. 
زمینه طرح مسئله خردگرائی آنچنان در سالهای ۱۹۸۰ نه تنها در ایران که در خارج از کشور تضعیف بود که حتی بسیارانی خردگرائی را خرگرائی میخواندند!! حال اینها همه جدا از آنچه بود که برخی درود گفتن های سیلوش اوستا و یا مهربانی و مهرورزی و مهربان یاری او را با لبخند نگاه میکردند! و ای لبخندهای دو سه دهه پیش آنچنان چهانگیر شده است که مردم ایران، برنامه سازان رادیو و تلویزیونی را وادار به استفاده آنها میکنند. 
سیاوش اوستا در اواخر دهه ۱۹۸۰ با باور به زدن پل به ایران در راستای شکستن جو اختناق گفتگوهای رادیوئی خود را با شخصیتهای داخل ایران آغاز کرد و این در شرایطی بود که شورای امنیت ملی هرگونه گفتگوی رسانهای مسئولان شاغل، بازنشسته و یا بیکار را از انجام آن منع کرده بود! مهندس مهدی بازرگان، داریوش فروهر، دکتر ابراهیم یزدی، مهدوی کنی، فلاحیان، خواهر علی خامنه ای از جمله کسانی بودند  که سیاوش اوستا توانست از پاریس تا تهران با آنها به گفتگو بنیشند... بگونه ایکه مهندس بازرگان در گفتگو با وی، وصیت تاریخی خود را کرده و کسیکه بیش از پنجاه سال برای اسلام سیاسی مبارزه کرده بود مدعی شد که اشتباه کرده و صریحا به سیاوش اوستا میگوید که اسلام نیامده به ما درس حکومت و سیاست و خانه سازی و مدیریت و آشپزی بدهد... 
انتشار کتاب پول خون توسط آری بن مناشه مشاور امنیتی اسحاق شامیر نخست وزیر اسرائیل که واسط اصلی فروش اسلحه در هشت سال جنگ به ایران بود و گفتگوی سیاوش اوستا با وی، طوفانی دیگر در میان پایوران نظام اسلامی بوجود آورد، بگونه ایکه سیاوش اوستا کتاب آری بن مناشه را که توسط  دکتر مسعود انصاری به پارسی برگردانده شده بود را برای موسوی خوئینی ها که روزنامه سلام را منتشر میکرد و چند روحانی دیگر به تهران فرستاده و طی ضمیمه کردن یادداشتی، از آنها پرسید چقدر از این میلیونها دلار را شماها به جیب زده اید!! 
طرح اطلاعات و ادعاهای آری بن مناشه در ایران موجب شد تا افرادی چون موسوی خوئینی ها که رهبر گروه گروگانگیری کارمندان سفارت آمریکا در تهران را بعهده داشته بود، اما از بده بستانهای چندمیلیون دلاری بیخبر بود ایمانش نسبت به انقلاب و رهبران سست شود و در ماهها و سالهای آینده سلام خوئینی ها و عبدالله نوری ها نیز در کتاب محتشمی پور و هادی خامنه ای مجبور به موضع گیریهای هر چند مقطعی علیه نظام اسلامی بشوند. تا به روز هجدهم تیر ماه ۱۳۷۸   .......coming soon


Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire