mardi 13 septembre 2011

مجوسى و اوستائى بودن يك معنى مى دهد بروایت استاد سیاوش اوستا رهبر جهانی نو زرتشتی

مجوسیان که در قرآن آمده است کیستند؟
نگر رهبر جهانی نو زرتشتی کدبان سیاوش اوستا درباره مجوس و مجوسی
هیچیک از ارگانهای قدرت و فقاهت نمیتوانند مزاحم زرتشتی و مانوی و مزدکی و میترائی و بودائی  شوند زیرا قرآن و اسلام همه اینها را در واژه مجوس خلاصه کرده است و بودنشان را در جوامع اسلامی پروانه داده است
نوشته استاد سیاوش اوستا را در این باره بخوانید



مجوسى و اوستائى بودن يك معنى مى دهد
سازمان گفتگوى اديان در تهران براى نخستين بار همايشى را ترتيب داده بود تا انديشمندان درباره دين صائبين به گفتگو بنشينند. اسلام در سوره حج آيه 17 چهار دين را بسان اسلام، دين الهى و داراى كتاب شناخته و به آنان در حكومت و جامعه اسلامى امان مى دهد. يهوديت، مسيحيت، صائبين و مجوس هر چند اين اديان به رسميت شناخته شده‌اند و بارها اين رسميت توسط پيامبر اسلام، امام على و فرزندانش تائيد شده است، اما پيروان اين اديان محكوم به پرداخت مالياتى بيشتر از مسلمانان با عنوان جزيه بوده‌اند.
آنچه با برگزارى اين همايش در ايران راه را براى نفس كشيدن آسوده 70 هزار صائبى عراقى و 30 هزار صائبى ايرانى هموار مى‌كند، مى‌تواند مورد بهره‌ورى مجوسان نيز قرار بگيرد.

هر چند از اين فرصت طلائى (مجوس بودن) تنها زرتشتى‌هاى ايران بهره برده‌اند اما با باز كردن معناى مجوس و مجوسى پى خواهيم برد كه اديان بيشترى شامل اين عنوان شده و همه آنها مى توانند با بهره بردن از آيه 17 سوره حج در كشورهاى اسلامى و به ويژه ايران آزادانه دين خود را پاس دارند.
تمامى اديان و آئين اوستائى و ميتراگرائى، زرتشتى، بودائى و مانوى در چهارچوب «مجوسيت» قرار مى‌گيرند و ميتوان آنها را اوستائى ناميد. مجوس كه از مگو-مگ (مقو) زبان اوستائى مى آيد در زبان آرامى و يونانى مگوش و مكوس (MAGOS) خوانده مى شود.
در قاموس واژه هاى تازى در معناى مجوس آمده است:
«مجوس معرب من كلمه مگوس و منها كلمه مغاس- مغان و بغ و بغداد و بگ و بيك. مگوس أى شخص الذى يفسر الرويا و النوم و يخبراخبار الغيب و تنجيم و مجوس (مغ) ايضا هواسم رب عندالفرس القديم و هورب القدره».
ـ «مجوس عرب شده كلمه مگوس است كه كلمات مغاس، مغان، بغ و بغداد و بگ و بيك نيز از آن آمده است. مگوس كسى كه رويا و خواب را تفسير كرده و از رويدادهاى پنهان خبر داده و ستاره شناس و مجوس نيز نام خداوند است نزد ايرانيان كهن، خداوند توانائى!»
آنچه از نظر گذشت درست‌ترين معنى براى واژه مجوس است و چنانچه پيش از اين در همين ستون نوشتيم، در آئين ميترا توجه ويژه‌اى به ستاره‌شناسى و ديگر علوم جهان شده بود كسانى كه بانو مريم را نيز به نبوت عيسى ناصرى مژده داده و امكانات مالى در اختيار او مى‌گذارند تا فرزندش را برداشته و به سوى مصر برود نيز از مجوس و مغان ايران و از سلاله ميتراگرايان و اوستاجويان جهان بزرگ آن زمان بوده‌اند. در ايران كنونى يك موج بسيار بزرگ و گسترده اى در جهت بازشناسى بهتر تاريخ و انديشه و تمدن كهن مدت‌هاست كه به راه افتاده و حتى انديشمندان و اساتيد دانشگاهى و نويسندگان كتاب ها و مقالات بسيارى را پيرامون بازگشت به خويش نوشته‌اند.
يك استاد دانشگاه در شيراز كه از نظريه يكسان بودن مجوسى بودن و اوستائى بودن در ايران دفاع كرده و هر دو را يكى دانسته و گفته بود ما مى توانيم از واژه صددرصد پارسى «اوستائى» به جاى واژه عرب شده مجوسى بهره ببريم و تمامى اديان گنوسى (ميترائى، زرتشتى، بودائى، مانوى و مزدكى) را آزادانه در ايران تبليغ نموده و به آنها عمل كنيم، در پى شكايت چند دانشجو به دادگاه كشانده شده بود و دادگاه شكايت را نپذيرفته و نظر استاد را كه مجوسى بودن يا اوستائى بودن يكى است را پذيرفته بود. استاد در دفاع از خود گفته بود چگونه زرتشتى را برگرفته از مجوس مى دانيد ولى اوستائى كه نام كتاب زرتشت مى باشد را همسان با مگوسى نمى دانيد. پس از يك جلسه چهار ساعته دادگاه حق را به ايرانى اوستائى داده و وى را آزاد كردند.
امروزه نيروهاى جوان بسيارى در داخل و خارج از كشور در تلاشند تا زير لواى نيكى در پندار و گفتار و كردار سقف جهان را بشكافند و طرحى از مهرورزى و همراهى و هميارى و عشق و دوستى را نه تنها در ميان ايرانيان كه در جهان خشن كنونى پراكنده كنند.
رضا بى شتاب سروده زيبائى دارد:
مجوسم من به زنارم نگه كن
به سرخى ازنارم نگه كن
انار دل چو كردى دانه دانه
به كيهان خفته! بيدارم نگه كن
دلى دردانه و ديوانه دارم
همين همدم به ديدارم نگه كن
اهورا، روشنى بخش ديارم
به زير ظلمتم بارم نگه كن
گرفتارم به چنگ گرگ و دجال
جهانا، دام خونخوارم نگه كن
تواى زرتشت آتش نوش جاويد
چنين رقصى برين دارم نگه كن

سخن هاى بايسته چندى براند
چنين گفت با نامور بخردان
كه اى پاك و هوشيار دل موبدان
سوى گرگساران و مازندران
همى راند خواهم سپاهى گران
بماند به نزد شما اين پسر
كه همتاى جانست و خون و جگر
سوى زال كرد آنگهى سام روى
كه داد و دهش گير و آرام جوى
چنان دان كه زابلستان خان تست
جهان سر به سر زير فرمان تست
ترا خانمان باد آبادتر
دل دوستانت به تو شادتر
كليد در گنج ها پيش تست

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire