نوشته ای از استاد سیاوش اوستا رهبر جهانی نو زرتشتیان
آتش و آتشكده نزد ايرانيان
در افسانه هاي كهن آريايي از اوستا تا شاهنامه فردوسي بزرگ
در رابطه با آتش و احترام آرياييان به آن اينگونه سخن رفته است كه پادشاهي با «
هوش و هنگ» روزي ماري در صحرا بديد . سنگي برگرفت تا مار را نشان رود، سنگ به مار
نخورد بلكه به سنگ ديگري خورد و آذرخشي
پديد آمد و از فروغ آن خارهاي اصراف شعله ور شد!
هوشنگ شاه از اين دستيابي ناگهان خرسند و خندان و شادان شد و خداوند را
ستايش و نيايش كرد و آن روز را روز جشن و شادماني خوانده و آتشي برافروخت و از همه
خواست تا آن اتش هميشه بر افروخته باشد!
برآمد به سنگ گران سنگ خرد
هم آن و هم اين سنگ گرديد خرد
فروغي پديد آمد از هردو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
جهاندار پيش جهان آفرين
نيايش همي كرد و خواند آفرين
كه اورا فروغي چنين هديه داد
همين آتش آنگاه قبله نهاد
يكي جشن كرد آنشب و باده خورد
«سده » نام آن جشن فرخنده كرد.
تمامي اديان جهان بسوي قبلهاي نيايش ميكنند، يعني به هردين
و آئيني كه بنگريم براي خود جايگاهي داردكه رو بدان، خداوند را نيايش ميكنند.
چنانچه در اوستا و شاهنامه آمده است، نخستين كسي كه قبلهاي براي نيايش پديد آورد
پادشاه داراي هوش و هنگ ايران، هوشنگ بود. يكسويي و يكنواختي و توجه داشتن به يك مركز ويژه براي هر تشكيلات
ديني، آييني يك ضرورت است. زيرا نخستين اقدام براي توجه دادن تمامي باورمندان به
يك نقطه و مركز است. هيچ پيرو آئيني وقتي
بسوي قبله خود نيايش ميكند، آن جايگاه را پرستش نميكند بلكه از آن بعنوان يك
امكان، ابزار و جايگاه جهت همبستگي و وحدت و همدلي جمعي بهره ميبرد. آرياييان نيز
از نخستين روزي كه آتش را قبله خود كردند هرگز اتش را نپرستيدند، بلكه آن را
بعنوان مظهري از زندگي، نور و روشنايي، انرژي و قدرت پاس و محترم داشتهاند.
امروزه همه ميدانيم كه بودن ما برروي كره زمين به بركت وبودن
گلوله آتشين بزرگ هستي يعني مهر و يا خورشيد است. اگر انرژي خورشيد نباشد، زندگي
برروي كره زمين غيرممكن ميشود. پس حضور آتش برروي زمين عليرغم هزار ويك حسن و
موارد استفادهاي كه درطول زمان داشته
است، مظهري از عظمت، شكوه و زندگيبخش بودن است. با برافروختن مشعل و شمعي درخانه
و كاشانه و يا با افروختن آتش در آتشكدهها: كه اين احترام آتش به تمام اديان جهان
منتقل شده است و مظهر كنوني آن شمعي است در تمامي اديان خورشيد مادر و مظهري اصلي
و نخستين نور روشنايي و آتش است. بدين رو
آيين نخستين ايراني آئين مهر بوده است!
در روزگاران كهن آتشكدههاي بسياري در سراسر جهان آريايي از
آنسوي آبهاي درياي سرخ تا خليج فارس و مديترانه و درياي خزر كه بر اساس نوشته
مورخين پيش از 120 كشور بوده است، برقرار بوده است.
حتي تا چهارصد سال پس از تازش تازيان آتشكدههاي بسياري در
پارس و آتورپات (آذربايجان) برپا بوده است. تعداد اين آتشكدهها آنقدر زياد بوده
كه جغرافيادان و مورخ بزرگ «استخري» نتوانسته است تعداد آنها را در حافظه خودنگه
دارد! استخري مي نويسد از هر شهر و روستايي كه عبور ميكردم كه دست كم چند اتشكده
در آنجا وجودداشت! آتشكده مهرنرسيان كه آن را وزير بهرام شاه، مهرنرسي در دشتبارين
فارس بنياد نهاده بود تا قرنها پس از هجوم تازيان، آتشش شعله ور بود و آتشكده
آذرگشسب در فراهان كه تا اواخر قرن سوم
هجوم تازي همچنان شعله ور بود.
« ابن الفقيه» از وجود آتشكدههايي در وارستان قم و ديگر
ولايات آن اطراف ياد كرده است.
«ابن رسته» نيز از وجود آتشكدههايي درنزديك حلوان يادكرده
است و « ياقوت» در قرن هفتم آتشكده بزرگ آذرگشسب را درگزن كه تازيان بخاطر نداشتن
حرف گاف آنرا « شيز» مي نامند و در آذربايجان مي باشد يادكرده است.
و نيز آتشكده كاريان كه بارها آتش آن توسط هجوم و فشار
تازيان خاموش گرديده بود، در دوران ياقوت
هنوز سرپا بوده وآتش آن فروزنده بوده است.
از هزاران هزار قبله و آتشگاهي كه نياكان ما هزاران سال بسوي
آنها نيايش كردهاند، امروزه تعداد 14 آتشكده بيشتر باقي نمانده است.
1-
آتشكده نياسر در نياسر كاشان،محل آتشكده در دامنهاي رو به رودخانه و
محلي سرسبز واقع است كه تقريبا كامل و سالم مانده است.
2-
آتشگاه مسجد سليمان در خوزستان،
جايگاه اين آتشكده بسيار ويژه و استثنايي مي باشد زيرا در زمانهاي گذشته آذرخشهاي
طبيعي از زمين آن بيرون ميآمده است، كه خود اين مسئله بيانگرآنست كه در روزگاران
كهن بگونهاي از نفت و گاز زمين آرياييان براي شعلهور نگهداشتن آتشكده بهره مي جستند، بويژه اينكه آتشكده تنها قبله
نبوده است بلكه مردم از آتش هر آتشكدهاي براي برافروختن آتش در درون خانههاي خود
بهره ميبرده اند. زيرا امكان دسترسي به كبريت و يا گوگرد براي همه ميسر نبوده
است.. و آنها توسط كانونهاي» (آتشدان ) بزرگ و كوچك آتش را حمل ميكردند…
3-
آتشكده نيمور درنزديكي دليجان، نوع بنا و ساختمان اين آتشكده با ديگر جايگاهها
متفاوت است و ويژگيهاي خاصي دارد.
4-
آتشكده قلعه دختر بر فراز تپه مشرف بر رودخانه و جاده درنزديكي زيارتگاه شاه
جمال (جالب است بدانيم كه تمامي آتشكده هاي بزرگ و كوچك پيش از اسلام، امروز
تبديل به امامزاده و يا مسجد وبقعه هاي
اسلامي شده است.)
5-
آتشكده جره در كنار سياه فارس، اين آتشكده نيز همچنان سرپا ايستاده است.
6-
آتشكده ديگري درفارس با همين نام جره درجره فارس با عظمتي ديدني پابرجاست.
7-
آتشكده كازرون در فارس.
8-
آتشكده اصفهان.
9-
آتشكده نقش رستم (كعبه زرتشت)
10-
آتشكده پاسارگاد درفارس
11-
آتشكده سنگي در فارس واقع درباغ بدره نزديك تختجمشيد (اين محل امروز بعنوان
زيارتگاه و با نام بيبي فاطمه مورد توجه مسلمانان است.)
12-
آتشكده كوشك درنطنز كاشان. اين آتشكده مثل خيلي از آتشكدههاي ديگر از سنگ و
ساروج ساخته شده است. .
13-
آتشكده آذربايجان.
14-
آتشكده خانه كيوان كه همان كعبه مسلمانان مي باشد.
البته اينها آتشكدههايي
بودكه درايران كنوني برجاي مانده است و گرنه آتشكدههاي بسياري در تاجيكستان،
افغانستان، پاكستان، هندوستان، آذربايجان، تركيه كنوني و قزاقستان و ازبكستان و
ارمنستان و جاهاي ديگر موجود بوده است كه امروزه آثاري هرچند اندك از آنها دربرخي
مناطق برجاي مانده است . مهمترين آتشگاهي كه امروزه مورد توجه جهانيان است و شهرت
ويژهاي دارد «خانه كيوان» مي باشد كه كه تازيان بيش از اسلام آن را « بيت الزحل»
و امروزه آنرا كعبه ميخوانند. اين آتشكده هنگاميكه سپاهيان ايران در هزاران سال
پيش ميخواستند از درياي سرخ عبور كنند، درمكه كنوني ساختند و پس از اينكه ايرانيان
عربستان را ترك كردند و از يمن و مصر خارج شدند تازيان آنها را بازسازي نموده و «
بيت الله» ناميدند.
درقرآن بوضوح تشريح شده است
كه «بيت الله» (كعبه) توسط ابراهيم ساخته نشده است بلكه توسط وي و فرزندش آنجا
نظافت شده است وپايههاي ايوانش بالا رفته است كه شرح كامل آن در ابتداي اين كتاب
آمد.
«و عهد نا الي ابراهيم و
اسماعيل آن طهرا بيتي للطائفين » ما از ابراهيم و اسماعيل تعهد گرفتيم تا خانه مرا
براي طواف كنندگان پاكيزه كنند. (سوره بقره آيه 125)
« و اذا يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسماعيل رنبا تقبل منا»
اسماعيل و پدرش پايهها (ديوارها)ي خانه را بالا بردند،گفتند پروردگارا ازما بپذير… (سوره بقره آيه 127)
پس بدرستي و وضوح روشن است
كه «خانه كيوان» بيش از ابراهيم وجود داشته است و فقط توسط ايشان و فرزندش آنجا
نظافت شده است و ديوارهاي فروريختهاش بالا رفته است.
اكثر آتشكدههايي كه امروز
آثاري از آنها باقي مانده است با برپايي خود وجود آنهارا گواهي ميدهند. از جمله
كعبه زرتشت كه درنقش رستم واقع شده است و آتشكده آذربايجان كه كارت پستالهاي اين
محل ها امروزه در ايران به فروش ميرسد.يك نوع معماري آتشكده ها با سنگ مكعب است.
انسان ايراني از روزگاران
كهن آتش، آب، نسيم و خاك و خورشيد را پاس ميداشته و آغاز بهار تابش نوروزندگي است.
از آتش مهربان خورشيد كه آبها را روانتر ميسازد و نسيمها را روح نوازتر و خاك را
رستنيتر!
بخوانيم كه در بيش از
هزارسال پيش فردوسي بزرگر چه سروده است:
چو بخت عرب بر عجم تيره شد
همي بخت ايرانيان تيره شد
بر آمد ز شاهان جهان را قفيز
نهان شد زر و گشت پيدا پشيز
همان زشت شد خوب و شد خوب
زشت
شده راه دوزخ پديد از بهشت
دگرگونه شد چرخ گردون بچهر
از ايرانيان پاك ببريد مهر
بايرانيان زار وگريان شدم
كزين پس شكست آيد از تازيان
ستاره نگردد مگر بر زيان
چو با تخت منبر برابر شود
همه نام بوبكر و عمر شود
تبه گردد اين رنجهاي دراز
نشيبي دراز است پيش فراز
ز پيمان بگردند و از راستي
گراميشود كژي و كاستي
پياده شود مردم رزمجوي
سوار آنكه لاف آرد و گفتگوي
كشاورز جنگي شود بي هنر
نژاد و بزرگي نيايد به بر
ربايد همي اين از آن آن از
اين
زنفرين ندانند باز آفرين
بد انديش گردد پدر بر پسر
پسر هم چنين بر پدر چاره گر
شود بندة بيهنر شهريار
نژاد و بزرگي نيايد بكار
از ايران و از ترك و تازيان
نژادي پديد آيد اندر ميان
نه دهقان نه ترك و نه تازي
بود
سخنها بكردار بازي بود
زيان كسان از پي سود خويش
بجويند و دين اندر آرند پيش
چو بسيار از اين داستان
بگذرد
كسي سوي آزادگان ننگردد
بريزند خون از پي خواسته
شود روزگار بد آراسته
دل من پراز خون شد و روي زرد
دهان خشك و لبها پر از باد
سرد
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire